
هنر خوب گوش کردن مجموعه ای از مهارتها در سوال کردن و پاسخ گرفتن است. این کار با نشان دادن علاقه نسبت به شنیدن علایق دیگران شروع می شود ، ورای اینکه بخواهیم وضعیت آنها را قضاوت کنیم یا خودمان را به آنها ثابت کنیم. در ادامه با بهین یار همراه باشید.
تغییر دادن فکر و عقیده مردم میتواند کار بسیار دشواری باشد. حتی اگر بهترین نیت ها را داشته باشیم ، به راحتی می توانیم به حالت واعظی باشیم که روی منبر نشسته است! اگرچه مردم از یک دکتر می خواهند که استخوان های شکسته آنها را مداوا کند ، اما آنها بیشتر از اینکه دنبال راه حل مشکلاتشان باشند ، به دنبال همدردی هستند. معمولاً پزشکان در مدت ۱۱ ثانیه حرف بیماران خود را قطع می کنند ، حتی اگر بیمار برای توصیف علائم خود تنها به ۲۹ ثانیه زمان نیاز داشته باشد. یا در میان مدیرانی که توسط کارمندان خود به عنوان بدترین شنونده ها یاد شده اند ، ۹۴ درصد آنها خود را شنوندگان خوب یا بسیار خوب ارزیابی می کنند! جالب است بدانید در یک نظرسنجی ، یک سوم زنان گفتند حیوانات خانگی آنها شنونده بهتری نسبت به شریک زندگیشان هستند!
در یک سری آزمایشات ، تعامل و گفتگو با یک شنونده همدل باعث کاهش اضطراب در افراد شد. آنها فشار کمتری را برای جلوگیری از تناقض در تفکر خود احساس می کردند ، که آنها را ترغیب می کرد عقاید خود را عمیق تر جستجو کنند ، تفاوت های ظریف بیشتری را در آنها تشخیص دهند و آنها را به طور آشکارتر به اشتراک بگذارند.
در ادامه داستانی را میگوییم که بیانگر قدرت شنیدن حرف های یک جامعه است. با ما همراه باشید.
بتی بیگومبه ، “مادر” اوگاندا
در اوایل دهه 1990 در اوگاندا ، جوزف کُنی رهبر ارتش مقاومت بود. وی و گروه شورشیان وی مسئول قتل بیش از صد هزار نفر ، ربودن بیش از ۳۰ هزار کودک و آواره سازی بیش از دو میلیون از مردم اوگاندا بودند.
خانم بتی بیگومبه ، یک عضو پارلمان اوگاندا ، رئیس جمهور این کشور را متقاعد كرد كه وی را به آنجا بفرستد تا ببیند آیا می تواند از خشونت جلوگیری كند.
هنگامی که بتی پس از ماهها تلاش با شورشیان تماس گرفت ، اگرچه تلاش های صلح موفقیت آمیز نبود ، اما باز کردن ذهن جوزف کُنی برای گفتگو موفقیت چشمگیری بود. بخاطر تلاشهایش برای پایان دادن به خشونت ، بتی به عنوان زن سال اوگاندا انتخاب شد.
بتی بیگومبه واقعاً چه کار کرد؟
او سفر به مناطق روستایی را برای بازدید از اردوگاه های آوارگان داخلی آغاز کرد. با این تفکر که شاید بعضي از آنها در ارتش جوزف کُنی خويشاوندي داشته باشند و ممكن است از محل زندگي او اطلاع داشته باشند. در هر اردوگاه ، او به مردم اعلام كرد كه به آنجا نیامده تا براي آنها سخنراني كند بلكه براي شنيدن حرف های آنها آمده است.
کنجکاوی و فروتنی او اوگاندهایی ها را غافلگیر کرد. صلح کنندگان دیگر نیز که قبلا تلاش های زیادی کرده بودند به آنها دستور دادند که جنگ را متوقف کنند. آنها در مورد برنامه های خود برای حل منازعات گفتگو می کردند و تلاش های گذشته را که شکست خورده بود مجدد بررسی می کردند.
بتی به آنها نگفت که چه کاری باید انجام دهند. او فقط ساعتها با حوصله در مقابل حرف های آنها می نشست ، یادداشت برداری می کرد و هر از گاهی سوالاتی میپرسید.
او برای نشان دادن تعهد خود به صلح در اردوگاه ها ماند ، اگرچه در آنجا غذای کافی و بهداشت مناسبی وجود نداشت. وی از مردم دعوت کرد تا شکایات خود را اعلام کرده و اقدامات اصلاحی را پیشنهاد کنند. آنها به او گفتند كه به عنوان یك شخص که از خارج اردوگاه آمده برایشان دلنشین است كه به آنها فرصت می دهد نظرات خود را به اشتراک بگذارند. او به آنها قدرت داد تا راه حل های خود را بیان کنند ، که به آنها احساس مالکیت سرزمینشان را می دهد.
در آخر افراد در اردوگاه ها بتی را “مگو” صدا می کردند که در زبان محلی آنها به معنی “مادر” است. اعطای این افتخار به ویژه با توجه به اینکه بتی نماینده دولت بود و در بسیاری از اردوگاه ها به عنوان فردی ستمگر دیده می شد ، بسیار چشمگیر بود. طولی نکشید که مردم به او پیشنهاد دادند تا او را با هماهنگ کننده ها و فرماندهان ارتش چریک های جوزف کُنی جهت مذاکره آشنا کنند.
بتی بیگومب در جایی می گوید: “حتی شیطان سپاسگزار کسی است که حرف هایش را بشنود.”
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.